چیرگیهای بلاک و مید بلاک بر مالکیت
تحلیل فنی دربی ۱۰۳، یک آمار بسیار غمانگیز!
آنالیز فنی صد و سومین دربی پایتخت
به گزارش جهانی پرس - علی محمدی، صد و سومین دربی پایتخت با نمایش ملاحظهکارانه هر دو تیم و عملکردی متوسط به پایان رسید تا فاصله مدعیان از یکدیگر تغییر محسوسی نداشته؛ و رقابت داغی میان چهار تیم صدر جدول هم چنان حاکم باشد.
در این مطلب عملکرد فنی هر دو تیم را به لحاظ فنی زیر ذرهبین میبریم و نقاط ضعف و قوت هر تیم را به اختصار شرح دهیم.
تحلیل فنی تیم استقلال
استقلال مطابق انتظار، بازی را با آرایش همیشگی 2-5-3 آغاز کرد. سه مدافع میانی استقلال بیشتر ایستا، فضاگیر و در وضعیت Zonal Marking (موقعیتی در دفاع است که مدافع وظیفه حراست از منطقه مربوط به خود را دارد) هستند و به ندرت پا به توپ میشوند.
مهمترین نفرات واسطه میان خط دفاعی و خط میانی، حردانی و جلالی هستند. آنها به عنوان Wing-Back (بازیکنانی که نقش وینگر و فولبک را هم زمان دارا هستند) در فازهای حمله، دفاع و انتقال نقش بسیار مهمی دارند. به گونهای که به هنگام به سه مدافع میانی ملحق شده و ساختار 5-3-2 را تشکیل میدهند؛ همچنین شعاع حرکتی آنها همواره در کانالهای کناری است.
مهدیپور و رضاوند به عنوان بازوهای هافبک میانی دفاعی (حامدیپور) نقش موثری در دفاع دارند.
در حقیقت آنها با پوشش نیم فضاهای مربوط به ناحیه خود، در کنار دو زوج خط حمله با عمال فشار سعی در بازیابی توپ دارند. در واقع عمده وظیفه آنها اعمال فشار بر ناحیه کانال میانی و Half-Space (نیم فضا) میباشد. حامدیپور نیز به طور کلی وظیفه پوشش فضای خالی پشت دو بازیکن میانی رو دست خود را دارد اما بیشتر در کانال میانی زمین دیده میشود.
به تصویر زیر توجه کنید؛ شعاع حرکتی برخی از بازیکنان استقلال در شکل ترسیم شده است. با توجه به اینکه استقلال در زمانهای مختلف بازی، رویکرد متفاوتی در دفاع داشته اما به طور عمده به هنگام دفاع در وضعیت Mid-Block (دفاع از میانه میدان و به شکل بلاک) قرار دارد.
البته در زمانهایی که
پرسپولیس سعی داشت بازیسازی از عقب زمین را به کمک بیرانوند انجام دهد؛ آبیها به شکل High Block (بلاک از بالای زمین) درمیآمدند.
هر دو تصویر بالا و پایین، همپوشانی خوبی به لحاظ درک شعاع حرکتی بازیکنان استقلال به هنگام دفاع را به ما میدهد.
اگر چه Compactness (فشردگی) عمقی بازیکنان استقلال در تصویر بالا زیادتر از حد معمول به نظر میرسد؛ اما آنها در انتقالهای منفی به سرعت به عقب برمیگردند و فضاهای خالی را پوشش میدهند.
آبیها به طور کلی علاقهای به کانترپرس ندارند و عمدتا پس از اینکه آنها توپ را از دست میدهند؛ Regroup میکنند. Regroup ساختاری بر خلاف کانترپرس (ضد فشار) است و بر پایه بازگشت همه بازیکنانی است که توپ را از دست دادهاند و در فکر ایجاد ساختار یکپارچه دفاعی مجدد هستند. در این روش ایجاد تاخیر توسط بازیکنانی که رو به توپ هستند (عمدتا خط دفاعی) بسیار اهمیت دارد. همچنین سایر بازیکنان جا مانده باید با آگاهی و به سرعت سعی در بستن فضاهای مربوطه داشته باشند.
تصویر فوق عملکرد بسیار خوب شاگردان نکونام را در فاز انتقال منفی نشان میدهد که توانستهاند یک برتری عددی ده در مقابل چهار ایجاد کنند.
استراتژی آبیها در حمله، به طور مشخص بازی طولی و بر پایه ضدحملات است. آنها بازیسازی را از عقب زمین عمدتا با پاس بلند توسط سه مدافع میانی خود انجام میدهند. بدیهی است که این کار موجب میشود که بازیکنان خط میانی از بازی خارج شوند اما به دلیل اینکه یکی از نقاط قوت آنها برتری در توپهای سوم و حضور دو مهاجمی است که توانایی حفظ توپ نسبتا بالایی دارند؛ حربه خوبی به نظر میرسد. البته شاگردان نکونام در این دیدار اصلا عملکرد خوبی در فاز حمله و انتقال مثبت نداشتند.
تصویر زیر نقشه میانگین استقرار بازیکنان استقلال (دایرههای نارنجی رنگ) را به ما نشان میدهد؛ همانگونه که مشاهده میشود موثرترین بازیکن استقلال در فاز حمله این تیم، جلالی بوده است به گونهای که نزدیک به 70 درصد حملات تیم در نیمه اول از سمت چپ استقلال شکل گرفتهاند.
استقلال در این دیدار، 34 درصد از زمان بازی مالک توپ و میدان بوده است و از شش شوتی که روانه دروازه حریف کرده، فقط دو مورد آن در چارچوب بوده است. تعداد پاسهای سالم آبی پوشان عدد 145 را به ما نشان میدهد که ابدا نمیتواند در شأن یک تیم صدر جدولی باشد اگرچه که عملکرد آن ها در کارهای دفاعی قابل تامل است.
تحلیل فنی تیم پرسپولیس
پرسپولیس نیز همانند سایر بازیهای گذشته نیز، با آرایش پایه 2-2-2-4 به میدان رفت.
حضور سروش رفیعی به عنوان پست شش بازیساز در کنار مسعود ریگی به عنوان یک بازیکن پست شش تخریبی و نگهدارنده، شاید منطقیترین (Double Pivot) محور دوگانه در جلوی خط دفاعی آنهاست.
در زمان مالکیت، بازیکنانی که نزدیک به خط طولی بازی میکنند، ترابی در سمت راست و اورونوف در سمت چپ هستند. چرا که شعاع حرکتی اسماعیلیفر محدودتر شده و دیگر به عنوان Overlapper Fullback (مدافع کناری که با نفوذ به بالای زمین و فرار از پشت وینگر خطرساز میشود) دستکم در این دیدار حضور ندارد.
در سمت چپ نیز اورونوف به عنوان یک False Winger (وینگر کاذب) حضور دارد؛ اگر او به داخل نفوذ کند، عبدالکریم بازیکنی است که در فلنک دیده میشود و اگر اورونوف کنار خط بازی کند؛ عبدالکریم نقش Inverted Fullback (مدافع کناری که عمدتا به نیم فضا و کانال میانی نفوذ میکند) به خود میگیرد.
امید عالیشاه نقشی فراتر از یک False 9 (مهاجم شماره نه کاذب) دارد؛ چرا که شعاعهای حرکتی او صرفا منحصر به نفوذ معکوس به سمت رفیعی و ریگی نمیشود|، بلکه گاها به سمت راست نفوذ میکند تا با ایجاد شرایط ارسال خطرآفرینی کند. در همین زمان ترابی به کانال داخل نفوذ میکند.
شعاع حرکتی نسبی برخی از بازیکنان مطابق تعابیر فوق، روی شکل ترسیم شده است.
در تکمیل تصویر فوق، میبایست نگاهی به نقشه میانگین استقرار بازیکنان پرسپولیس (دایرههای سفید رنگ) بیندازیم.
علیرغم شباهتهای بسیار زیاد تاکتیکی میان اوسمار و یحیی گلمحمدی، یک نکته بسیار قابل تامل در الگوهای حرکتی و نفوذ به یک سوم دفاعی حریفان وجود دارد. برخلاف گلمحمدی که همواره برای نفوذ به دروازه حریفان، علاقه زیادی به نیم فضاها داشت؛ اوسمار تاکید زیادی بر کانال میانی دارد که با توجه به خط دفاعی پنج نفره استقلال و سه هافبک میانی جلوی آنها، استراتژی چندان جالبی دست کم برای این دیدار به نظر نمیرسد.
تصویر فوق، فاز یک بازیسازی پرسپولیس را به خوبی نشان میدهد. یک نکته بهجامانده از گفتههای فوق ذکر، نحوه جایگیری مدافعان کناری به هنگام بازیسازی است. در این تصویر که بازیسازی از سمت چپ انجام میشود، عبدالکریم به عنوان فولبک و با زاویهای نزدیک به مدافعان میانی قرار دارد. در صورتی که اسماعیلیفر در سمت مخالف در جایگاه وینگ بک قرار گرفته است؛ این مورد میتواند باعث ایجاد برتری عددی برای تیم در ادامه کار و در فاز دوم بازیسازی شود. همچین پیوتهای تیم (رفیعی و ریگی) کاملا عریض بازی میکنند و سروش در مواقعی که شکستن بلاک استقلال برای بازیکنان خط عقب دشوار شده به عقب سوئیچ میکند و در زمان فاز یک بازیسازی، بیشتر به سمت چپ متمایل میشود.
یکی از نکات مثبت تیم پرسپولیس، بالانس بودن سمت چپ و راست تیم در فاز هجومی است، اما آن چیزی که در این دیدار عجیب به نظر میرسد این است که تیم تنها 20 درصد از حملاتش را از کانال میانی دنبال کرده؛ در صورتی که چهار بازیکن جلوی زمین شعاع حرکتی همواره در مرکز داشتهاند. این نشان میدهد پرسپولیس در این دیدار در فاز سوم بازیسازی و خلق موقعیت به مشکل برخورده و دچار سردرگمی بوده است.
آنها 66% از زمان بازی را مالک توپ و میدان بودهاند و نرخ پاسهای سالمی که رد و بدل کردهاند تقریبا سه برابر استقلال و 450 مورد است که البته این موضوع منحصرا نمیتواند عامل موفقیت یا عدم موفقیت یک تیم باشد و به طور مشخص به فلسفه مربی و سبک بازی تیم بستگی دارد.
قرمزپوشان پایتخت از آنجایی که علاقه دارند مالک توپ و میدان باشند؛ از استراتژی پرسینگ و کانترپرسینگ در کارهای دفاعی استفاده میکنند.
همانطور که در تصویر فوق ملاحظه میکنید، آنها با همان آرایش پایه 2-2-2-4 این کار را انجام میدهند. از طرفی فضای میانه میدان با نزدیک شدن بازیکنان به یکدیگر مسدود شده و تله پرس روی کانالهای کناری و بازیکنانی که بازی با پای ضعیفتری دارند (برای مثال رافائل) قرار داده شده است.
جمعبندی
دربی همواره شرایط خاص خود را در طول تاریخ فوتبال ایران داشته است به گونهای که صرف نظر از جایگاه تیمها، همواره رقابت میان این دو تیم به نحو دیگری و از جنس جدالی فراتر از یک رقابت فوتبالی بوده است. به نظر میرسد یکی از عمده دلایلی که تاثیر بهسزایی بر کیفیت فنی این دیدار وارد کرده؛ ترس و ملاحظه مربیان به جهت از دست دادن امتیاز و عقب ماندن از کورس قهرمانی بوده است به گونهای که مجموع امیدگل هر دو تیم روی یکدگیر به عدد 0.76 میرسد. آمار نه چندان جالبی که به هیچ وجه در شأن دو تیم پرطرفدار پایتخت نیست.
سوای تمامی موارد فوق، احتمالا باید منتظر یک لیگ چالشی و فرسایشی برای تیمهای مدعی، خصوصا استقلال و پرسپولیس در ادامه کار باشیم.