سالمندی بخش اجتناب ناپذیر زندگی بشریت است، کهنسالان را نادیده نگیریم
آخرین مرحله از زندگی هر فردی، دوره سالمندی یا همان کهولت سن است، درواقع فرقی نمیکند، دقیقا در چه سن و سالی باشی، آن زمان که درد مفاصل به سراغت آمد و بینایی چشم هایت مثل سابق نبود و دیگر هم صحبت جذابی برای اطرافیانت نبودی و حتی گاهی کمی کسل کننده و پر از حرفهای تکراری به نظر می آیی، تو دیگر پیر شده ای!
به گزارش جهانی پرس، سمیه سیمین قد- به عقیده من سالمندی و کیفیت دوران گذر از آن از دو منظر قابل توصیف است ، که نمی توان به طور قطعی گفت که آیا به خود شخص بستگی دارد یا به محیط اطرافش و آنچه که در این سالها بر او گذشته است؟ سوالی که در اینجا مطرح است این است که چرا برخی از سالمندان دوره کهنسالی خود را در انزوا و تنهایی به سر می برند اما در عین حال برخی دیگر تا آخرین لحظه عمر خود را با انرژی و شاد در میان جمع هستند؟ اما در یک کلام باید گفت این دوره از زندگی، دوره ای است که دیگر با شعارهای بوتیکی و جملات انگیزشی که این روزها در رسانه های اجتماعی دست به دست می چرخد، قابل تغییر نیست و نمی توان به آن رنگ و لعاب تازه ای بخشید.چرا که این درخت تنومند که روزگاری نهالی بیش نبود امروز دارای ریشه هایی است که به بار نشسته است.
همه ما تابلو زیبایی که از دوران سالمندی، متصوریم، لذت بردن از فنجانی چای در یک عصر پاییزی و راضی بودن از خود و پذیرش هر آنچه که هستیم و هر آنچه که داریم بعد از یک عمر کار و تلاش است, اما از سوی دیگر باید نگران این باشیم که آیا هم صحبت خوبی برای فرزندان و اطرافیانمان یا همبازی خوبی برای نوه هایمان هستیم!
در دنیای امروز که همه چیز دیگر دیجیتالی شده و هوش مصنوعی با سرعت شگفت انگیزی در حال پیشرفت است، دوران سالمندی در عین حال که می تواند شیرین و جذاب باشد، می تواند فرد را ناخواسته با چالش هایی اجتناب ناپذیری مواجهه کند که چرا که ما اکنون در عصری زندگی می کنیم که آدم ها فرصت دیدار و گپ و گفت های صمیمی با یکدیگر را ندارند و سالمندی که به هیچکدام از ابزارهای تکنولوژی مجهز نیست و سرگرمی های از این دست ندارد، تنها خواهد ماند، در حالی که هنوز وجود دارد، هنوز نفس می کشد و هنوز دوست دارد که مفید و به درد بخور و در عین حال قابل احترام باشد.
به راستی چه بر پدر و مادرهای پیر ما خواهد گذشت، وقتی که نگرانند که چگونه آلزایمر به سراغشان می آید و دیگر نمی توانند پنهانش کنند، پدر و مادرهایی که مثل یک کودک بهانه گیر و حساس می شوند، در حالی که از همه چیزی که داشتند برای رفاه و شادی فرزندان خود گذشتند، اما آنها نمی توانند از چیزهایی که دارندبه خاطر آنها بگذرند چون باید در مسیر این زندگی شتابان رفت!
در هر صورت، دوران سالمندی دوران باشکوهی خواهد شد اگر بتوانی آنگونه زندگی کنی که دیگر نگران طرد شدن از سوی جامعه نباشی و حس آدم اضافی و مزاحم برای دیگران را نداشته باشی، دلخوش گذشته سرتاسر تلاش و هیجانت باشی و راضی از امروز و پذیرا بودن آینده پیش رویت.
ولی خب ای کاش ما جوان ترها که به زودی جای سالمندان امروز را خواهیم گرفت، کمی از تمامیت خواهی هایمان کوتاه بیاییم و کاری کنیم که این دوران برای سالمندان اطرافمان که درک متفاوتی از زندگی زیسته خود دارند با آرامش و احترام و رضایت قلبی و خوشحالی بگذرد، نه در تنهایی، حسرت و افسوس با نگاهی خیره به در و چشم انتظار!
حرف آخر اینکه دقیقا نمی توان گفت که کیفیت دوران سالمندی بستگی به خود فرد دارد یا به محیط اطرافش، به آنچه که در دوران جوانی و میانسالی بر او گذشته یا به آنچه در دوران کهنسالی و پیری بر سرش خواهد آمد! اما به هر شکل و حالی که بگذرد، ای کاش که به تنهایی و انزوا و حسرت نگذرد!