صفحه اصلی
جستجو پیشرفته
لطفا منتظر بمانید...
سازمانها و نهادها
گروه های خبری
اقتصادی
مدیریت شهری
فرهنگ و هنر
اجتماعی
محله خبر
اختصاصی جهانی پرس
تولید، اکران و پخش
دکتر زاهد در پاسخ به دکتر رضا منصوری:

دکتر منصوری چنان برآشفته که عنان اختیار منطقی خود را به دست فحاشی سپرده است

دکتر سیدسعید زاهدزاهدانی به ایرادات دکتر رضا منصوری بر کتاب «مفاهیم و گزاره‌های علوم انسانی با نگاه تحولی» پاسخ داد و نوشت: مفتخریم که رویکرد علوم انسانی اسلامی به دست آوردهایی رسیده که افرادی مانند دکتر منصوری که همه تلاش خود را برای متوقف کردن این رویکرد به کار گرفتند را چنان برآشفته که عنان اختیار منطقی خود را به دست فحاشی سپرده اند.

به گزارش جهانی پرس، پنجم بهمن ماه دکتر رضا منصوری نوشته‌ای کوتاه بر مطالب کتاب مفاهیم و گزاره‌های علوم انسانی با نگاه تحولی، تقریری بر مباحث مطرح شده در پژوهشکدهٔ تحول علوم انسانی دانشگاه شیراز نوشته سیدمحمدرضا تقوی(انتشار بهار ۱۴۰۳ در ۳۵۹ صفحه) نوشت.

پژوهشگاه مطالعات فرهنگی، اجتماعی و تمدنی کتاب مفاهیم و گزاره‌های علوم انسانی با نگاه تحولی، تقریری بر مباحث مطرح شده در پژوهشکدهٔ تحول علوم انسانی دانشگاه شیراز نوشته سیدمحمدرضا تقوی را به‌لطف برایم فرستاد. عنوان برانگیزاننده بود گرچه قدری عجیب. مشتاق بودم نتیجه مباحث مطرح شده در دانشگاه شیراز را بدانم. فهرست مطالب را که دیدم عجیب بودنش شدت گرفت و به سمت نشانه‌هایی از توهم رفتم. بخشی را که خواندم متوجه شدم توهم عمیق است. آن‌گونه که گاهی گزاره‌ها یا واژه‌هایی مدرن‌نما به‌کار رفته، اما مضمون و محتوای مطالب- و لابد تصور و تفکر نویسنده، شرکت‌کنندگان در بحث‌ها، و نیز مسؤولان انتشار- از دوران سلجوقیان جلوتر نیامده؛ مانده در تاریخ‌اند و بی‌خبر از تحولات یک‌صد وپنجاه سالهء علوم انسانی در جهان. کتاب اصلاً نقدپذیر نیست اما آموزنده‌است برای شناخت بهتر منسوخ بودن تفکری که متأسفانه بر دانشگاه‌های ما هم دارد حاکم می‌شود. چند نمونه از واژگان کتاب و گزاره‌های آن که عیناً نقل می‌شود:
 کتاب ۱۶ گفتار دارد و هر گفتار بین ۳ تا ۱۴«تبیین». نمونه:
 تبیین ۳ از گفتار اول: نسبت عالم غیب با انسان
تبیین ۸ از گفتار اول: مبادی علوم انسانی در زیست بوم ما باید مبتنی بر تجربه و عقل و وحی با مؤلفه‌های هستی‌شناسی، معرفت‌شناسی و روش‌شناسی باشد
 تبیین ۲ از گفتار دوم: نسبت علم حصولی و علم حضوری
 تبیین ۷ از گفتار دوم: حس و عقل و قلب باید متقوم به هم تحلیل شوند
 تبیین ۳ از گفتار سوم: وحدت و کثرت در دیدگاه اصالت امام
 تبیین ۲ از گفتار پنجم: چیستی حرکت در منطق اصالت ولایت
 تبیین ۱۲ از گفتار هشتم: ارتباط سه منطق فقاهت، علوم و اجرا با یکدیگر
و ...
 گزاره‌هایی نمونه برگرفته از متن کتاب
 از ابتدای تبیین ۱۲ از گفتار هشتم، ص۱۴۲:
پاسخ: هرچه منطق دقیق‌تر و جامع‌تر، ساری و جاری باشد، دامنهٔ حضور دین در جامعه بیشتر خواهد بود. محدودیت جریان دین در جامعه، بستگی تام به ظرفیت پذیرش جامعه دارد که آن نیز به ظرفیت عقلانیت و منطق عقلانیت جامعه است. نکته دیگر این‌که منطق‌های گذشته همگی می‌توانند زمینه‌ساز رشد نیاز جامعه برای دست‌یابی به منطق و ساخت مختار آن باشد. حتی رشد منطق در غرب نیز بسترهای رشد ادراک و فهم را در جوامع اسلامی ایجاد کرده است تا آن‌ها نیز بتوانند برای ایجاد توازن در عرصهٔ عقلانیت، به تولید مفاهیم پایهٔ منطقی بپردازند و منطق جدید را تولید کنند.
 نمونه‌ای دیگرِ از تبیین ۱ گفتار۱۲:
الف) علوم انسانی اسلامی واقعیت را اعم از واقعیت غیب و مشهود می‌داند، در صورتی‌که علوم انسانی رایج آن‌را در واقعیت مشهود خلاصه می‌کند؛ بنابراین، به‌ طور منطقی، توجه به عالم غیب و شهود قاعدتاً برای انسان تجربهء گسترده‌تری را به دنبال خواهد آورد تا توجه صرف به نشئه مادی حیات.
دیگر نه کلامی لازم است نه توانی هست برای تفصیل. حالا درک می‌کنم چطور بعضی همکاران که تخصصی بسیار جدی در موضوعی علمی دارند در آن دانشگاه افسرده شده‌اند. اما آن‌ها را نمی‌بخشم چطور توانسته‌اند در مورد این جهل یا شیادی سکوت کنند. در این سال‌ها چه می‌کردید؟ عجب جهل مرکبی دانشگاه را فراگرفته! باز هم سکوت؟ این‌گونه مفهوم دانشگاه را به لجن کشده‌اید؟ این‌گونه جوانان جویای علم و باهوش ما را به مسلخ می‌برید؟ نابودشان می‌کنید؟
برای نسل‌های بعد می‌نویسم: دردی که امروز با دیدن این مثلاً کتاب از دانشگاهی مثلا‌ً معتبر در ایران کنونی، و شنیدن همزمان خبر هزینهء ۵۰۰ میلیارد دلاری برای هوش مصنوعی (دقت: ۲۰ درصد بیشتر از کل تولید ناخالص ملی ایران) در ایالات متحده، کشیدم آن چنان است که شما هم صد سال پس از امروز حس‌اش خواهید کرد! بدانید با چه دردی ساخته‌ایم!

دکتر سید سعید زاهد زاهدانی، رئیس پژوهشکده تحول در علوم انسانی دانشگاه شیراز در نوشته ای به این اظهارات پاسخ داده است:
نوع نگاه دکتر منصوری منعکس در یادداشت فوق به کتاب منتشر شده از جانب پژوهشگاه مطالعات فرهنگی، اجتماعی و تمدنی وزارت علوم، از نمونه هایی که از کتاب برگزیده اند کاملاً هویداست.
مشکل اساسی ایشان در پرداختن کتاب به دو نوع واقعیت غیب و مشهود در کنار هم برای تولید علم است. ایشان تولید علم با توجه به این دو نوع واقعیت را مربوط به قبل از دوره سلجوقی یا به عبارت دیگر دوره تمدن گذشته اسلامی می دانند و تحولات فکری بعد آن که عمدتا منجر به تولید علم در تمدن مدرن شد را نقطه پایانی بر توجه به واقعیت غیب در حیطه علوم، به خصوص علوم تجربی تلقی می کنند.
برای توجه به این دو نوع واقعیت در دانشگاه به جای نقد منطقی به فحاشی روی آورده اند و با کلماتی سخیف که در شان یک محیط علمی آزاد نیست این نوآوری و باز کردن دریچه جدیدی در مقابل تحقیقات منطقی علمی را رد کرده اند. در صورتی که اگر رد منطقی در این خصوص داشتند لازم بود استدلال کنند. نه این که همه دست آورد های دانشگاه بسیار معتبر شیراز که در همان دانش مربوط به واقعیت مشهود، از سرآمدان دانشگاه های ایران است و می درخشد را به سخره بگیرند.
افتخار ما به این است که در دانشگاه شیراز که دانش تجربی در حد اعلای خود به کار گرفته می شود، دریچه ای بر روی در نظر گرفتن واقعیت غیب در کنار واقعیت مشهود باز کرده ایم و آن‌را به بحث منطقی و علمی گذاشته ایم. می خواهیم در دانشگاه معتبری مثل دانشگاه شیراز این بعد تازه را هم در کنار بقیه دانش های موجود به تجربه منطقی و علمی بگذاریم.
حوزه های علمیه ما اساس دانششان بر واقعیت غیب است و دانشگاه های کشورمان به واقعیت مشهود می‌پردازند. پژوهشکده تحول در علوم انسانی می خواهد در راستای وحدت حوزه و دانشگاه بین این دو نوع واقعیت ارتباط منطقی و علمی برقرار کند. کار حوزه و دانشگاه را هم تعطیل نکرده است، بلکه می‌خواهد راه سومی که رهبر کبیر انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی(ره) پیشنهاد داده اند را در یک محیط معتبر علمی به تجربه عینی در آورد.
لازم به توضیح است که طبق آیه ۳ از سوره البقره هر کس به واقعیت غیب ایمان بیاورد مسلمان است. همه ادیان الهی بر واقعیت غیب استوار هستند. وجود اقدس باری تعالی واقعیت غیب است. اگر کسی خداوند متعال را قبول نداشته باشد از حیطه متدین بودن به ادیان الهی خارج می شود.
در پژوهشکده تحول در علوم انسانی دانشگاه شیراز می خواهیم این بعد جدید را تجربه کنیم و ببینیم آیا می‌شود علمی منطقی و تجربی داشته باشیم که غافل از واقعیت غیب نباشد و بتوانیم به آن علم دینی و یا دقیق تر، علم اسلامی بگوئیم.
بد نیست کمی به ریشه یابی علت برآشفتگی جناب آقای دکتر منصوری بپردازیم. ایشان علم را فقط علم سکولار و بریده از واقعیت غیب تلقی می کنند و هر کس جز این فکر کند را لایق اهانت‌هایی که در متن خود آورده اند می دانند.
برای ریشه یابی این طرز تفکر لازم است به سابقه کنار گذاشتن واقعیت غیب در تمدن مدرن نگاهی بیندازیم.
در دوران نوزایی در اروپا به علت ظلم هایی که کلیسای آن زمان به علت جدا شدن از اصالت‌های دین حضرت مسیح علیه السلام می کرد و فقط قدرت مطلق خود و حاکمیت خود را می دید، خردمندان، دین تحریف شده و خرافاتی را رها کردند و به عقل خود متکی شدند. در قرن ۱۷ و ۱۸ این خرد گرائی که موجب عزت فلسفه شده بود با اندیشه کسانی مانند جان لاک، رنگ باخت و تجربه و به معنای روش شناختی آن مشاهده، اعتبار بیشتر یافت. همین اعتبار تجربه بود که علوم تجربی را به وجود آورد.
این رویکرد ریاضیات (به عنوان منطق معتبر سنجش واقعیت مشهود)، زیست شناسی ( تبیین جهان زیست انسانی بر پایه تکامل ماده) و فیزیک (به عنوان دانش نسبیت های مادی) را پایه اصلی برای گسترش دیگر علوم تجربی بدون توجه به واقعیت غیب گرداند. این حرکت اجتماعی در تولید علم و در نتیجه آن رشد فرهنگ و تمدن مدرن، به سکولاریسم مشهور است.
بنابراین با توجه به آنچه گفته، شد علوم تجربی علومی سکولار هستند و در محیط‌های دینی تلاش دانشمندان متدین این است که بین این علم سکولار و مفاهیم دینی معتقد به واقعیت غیب رابطه بر قرار کنند. برای مثال در آمریکا و در شهر بوستون ایالت ماساچوست که یک مرکز معتبر دانشگاهی است و دانشگاه های معتبری مانند هاروارد و ام آی تی را در خود دارد، حرکت کریستین ساینس به وجود آمد و به انتشارات معتبری در زمینه علم دینی با رویکرد مسیحیت پرداخت.
در ایران اسلامی بعد از انقلاب پیرو بیان حضرت امام(ره) مبنی بر وحدت حوزه و دانشگاه حرکت همراه دیدن واقعیت غیب و مشهود، که در گذشته با قدرت کمتری وجود داشت، قوت گرفت و هم اکنون در مراکز مختلف حوزوی و دانشگاهی ادامه دارد. در دانشگاه شیراز هم این حرکت به صورت فردی و گروهی آغاز شده است. مفتخریم که این رویکرد به دست آوردهایی رسیده که افرادی مانند دکتر منصوری که مناصب مهمی هم در وزارت علوم داشته اند و در همان منصب‌ها همه تلاش خود را برای متوقف کردن این رویکرد به کار گرفتند را چنان برآشفته که عنان اختیار منطقی خود را به دست فحاشی سپرده اند.
به قول شاعر:
دلایل قوی باید و معنوی
نه رگ های گردن به حجت قوی
و ما توفیق الا بالله. علیه توکل و الیه انیب.
علاقه مندان برای اطلاع بیشتر از فعالیت های علوم انسانی اسلامی و دینی می توانید به کتاب های زیر مراجعه کنند:
درآمدی بر ایده علوم انسانی اسلامی و تأملاتی در باب علم دینی نوشته سیدمحمدتقی موحد ابطحی.
نظریاتی هم پرداخته شده که کتاب های دکتر پارسانیا، دکتر تقوی، سیدمهدی امامی جمعه و اینجانب نمونه های اندکی از این جریان فکری می باشد. برای نمونه می توانید به دو کتاب زیر مراجعه فرمائید: درآمدی بر فلسفه اجتماعی حکمت متعالیه از سیدمهدی امامی جمعه و بنیانهای فکری جامعه شناسان غرب و متفکران اجتماعی اسلامی نوشته سیدسعید زاهدزاهدانی و مریم مؤمنی.


 

شناسنامه


کدخبر: ۳۷۰۵۱۴
تاریخ: ۱۴۰۳/۱۲/۵     ساعت: ۲۰ : ۴۶
امتیاز به این خبر:
  • 0
سرویس:       زیرسرویس: بسته خبری
انتشار:
تماس با ما


نام :*
ایمیل:
متن پیام :*
ارسال
نظرات


استفاده از مطالب با ذکر منبع بلامانع است
  • ۱۴۰۳ دوشنبه ۶ اسفند
  • ٢٥ شعبان ١٤٤٦
  • Feb 24 2025