به گزارش جهانی پرس - محمد بویری - آموزش عکاسی در کشور از مشکلات متعددی رنج می برد؛هم اکنون شاهد راه اندازی بسیاری از موسسات آموزشی هستیم که مجوز فعالیت دریافت می کنند؛بدون آنکه نظارتی بر عملکرد آنها وجود داشته باشد؛اساسا مشخص نیست که در این آموزشگاه ها چه چیزی به خورد هنرجویان داده می شود؛چه بسا خانواده هایی که هزینه های زیادی را صرف ثبت نام فرزندانشان در این کلاس ها می کنند اما هنرجویان در روند این آموزش ها مهارتی فرا نمی گیرند.نکته دیگر این است که هر شخصی در کلاس های آموزش عکاسی شرکت می کند،انتظار دارد که از طریق این آموزش ها کسب درآمد کند،این تصور نیز مسئله دیگری در روند آموزش عکاسی است.همچنین گالری ها مسائل مختص خود را دارند و بسیاری از آنها بدون اینکه از تخصص لازم برای کارشناسی آثار حوزه عکاسی برخوردار باشند،به این حوزه ورود می کنند.بدین ترتیب،مجوز برگزاری نمایشگاه را به افرادی می دهند که معیارهای فنی و کیفی لازم را ندارند و تنها به دنبال رزومه سازی واهی اند. دانشگاه های علمی کاربردی و روند پذیرش دانشجو در این دانشگاه ها،چالش دیگری برای عکاسی امروز است که باید به آن اشاره کرد.آموزش های ارائه شده در این دانشگاه ها عموما سطح بسیار نازلی دارند.از این رو دانشجویان در نهایت با سطح دانش بسیار پایینی از این مراکز دانشگاهی فارغ التحصیل می شوند.
دانشگاه فقط روش دستیابی به اطلاعات علمی،فنی و هنری موردنظر در رشته عکاسی نیست و فقط نقطه شروعی است که دانشجو از آنجا مسیرش را می یابد.در دانشگاه فقط مقدمات عکاسی آموزش داده می شود.
اصول کادربندی،نحوه گرفتن دوربین در دست و کار با آن،تاریخچه عکاسی و... از مباحث آموزشی در دانشگاه ها است.
زمانی که هنر عکاسی به ایران وارد شد،جنبه نظری آن ترقی نکرد و در اینجا لازم است که نقد عکس نیز به وجود آید تا هنرمندان ما به ساختار فکری مناسبی از این هنر دست یابند.نقد عکس امری مهم در هنر عکاسی است.عکس در بسیاری از موارد می تواند حیاتی باشد،به ویژه در حیطه معماری به اهالی آن کمک می کند تا پس از تخریب ابنای تاریخی به مرمت آن بپردازند.
سالهاست راجع به عمومی بودن رشته عکاسی در دانشگاه ها و ضرورت گرایشی شدن هر یک از شاخه های عکاسی برای تدریس مباحثه می شود.مشکلات زیادی در حوزه هنر و آموزش وجود دارد که بخشی از مشکلات به اساتید بر می گردد زیرا دانشجویان دست پروده این اساتید هستند.عکاسی که سال ها تجربه کار دارد نمی تواند عکاسی مطبوعاتی انجام دهد،زیرا در رشته عکاسی و هم در بین دانشجویان،شاخه عکاسی خبری به عنوان چیز عادی شناخته می شود و عکاس تصور می کند فقط باید عکاسی هنری انجام دهد.این دیدگاهی است که از استادان به دانشجویان رسیده است،اما در دانشگاه باید همه شاخه های عکاسی آموزش داده شود و این تصور به وجود آید که قرار نیست همه دانشجویان عکاس هنری شوند.اگر بخواهیم نظام آموزشی در دانشگاه ها موفق عمل کند باید مدرک گرایی از دانشگاه ها حذف شود و آموزش به عنوان یک تخصص مطرح شود،بدین معنی یک عکاس خبرنگار به تدریس عکاسی خبری بپردازد یا یک عکاس تبلیغات واحدهای مرتبط با عکاسی تبلیغاتی را تدریس کند.مدرسی در دانشگاه موفق است که عکاس تبلیغات یا عکاس خبری بوده و به طور عملی در یک شاخه فعالیت کرده باشد.بیشتر فعالان در زمینه عکاسی تبلیغاتی به روش تجربی و آزمون و خطا به این تکنیک و عکس ها دست یافته اند.در ابتدا باید یک بازنگری در سیستم جذب هیئت علمی صورت گیرد،در چارچوبی که برای تشکیل اعضای هیئت علمی معین شده گاهی تخصص ها نادیده گرفته شده و عوامل دیگری جایگزین می شود.اینها توصیفاتی از فضای آشفته ای است که ما در فضای فعلی عکاسی کشور با آن مواجه هستیم.