کد مطلب: ۳۴۲۸۴۷ | تاريخ: ۱۴۰۲/۵/۲ | ساعت: ۱۰ : ۳۱
به گزارش جهانی پرس، کتاب «عاشورا و رهایی» اثر عماد افروغ پژوهشگر و فعال عرصه فرهنگی اجتماعی و استاد دانشگاه است که با نگاهی تحلیلی به واقعه عاشورا و قیام امام حسین (ع) نوشته شده است. این اثر در سال 1400 به همت کتاب نیستان منتشر و در همان سال به چاپ دوم رسید و اکنون هم در بازار موجود نیست ولی مطالعه آن از طریق سایت طاقچه و ... امکان پذیر است.
افروغ در این کتاب عاشورا را به مثابه اثر هنری متعالی به لحاظ ماهوی و هستی شناسی معرفی کرده و مینویسد: عاشورا یک حقیقت وجودی زیباست و با جوهر عالم و لایههای رمزآلود آن گره خورده است.
وی بر همین مبناست که هدف از نوشتن این کتاب را فهم عاشورا و ویژگیهای آن و نیز آشنایی با زمینههای بروز و در کنار آن مقایسه زمینه و زمانه فعلی ما دانسته است و بررسی دوباره زمینههای شکلگیری انقلاب اسلامی به تاسی از حادثه عاشورا و عبرت گیری از این اتفاق برای رفتارها و قولهای امروزیمان معرفی میکند و مینویسد: سؤال اصلی این است که بر اسلام چه گذشت که حاصلش حکومت یزید شد؟ روزی که پیامبر(ص) مبعوث شد کسی تصور میکرد که مسلمانان سر از حکومت یزید درآورند؟ آیا مشکل فقط انحراف در حکومت، منفک از بدنه جامعه و قدرت مدنی بود و امامت نیز تنها دلالت بر حکومت و خلافت دارد؟
افروغ کتاب خود را در چهار گفتار با عنوان «امکان تحلیلهای دینی و فرادینی از عاشورا ویژگیهای آن»، «عزت عاشورایی»، «وجه قیامی عاشورا» و «اخلاق و سیاست متعالیه و تجلی عاشورایی آن» تنطیم کرده است که غالب آن سخنرانیهایی بوده که وی در دهه ۹۰ ایراد و پس از ویرایش و تنطیم در این کتاب گردآوری کرده است.
این اثر از منظر توان علمی نهاده شده در تهیه متن آن و توجه به تحلیلهای تازه و به روز و در عین حال مبتنی بر ساختار اجتماعی ایران معاصر و توجه دقیق به ساختار سیاسی و اجتماعی جهان اسلام در زمان واقعه عاشورا و نیز توجه مولف به مخاطب عام و فهم و گیرایی عامه مردم از این تحلیل و سخنرانی در زمان ایراد، اثری در خور اعتنا و قابل توجه برای علاقهمندان به مباحث نظری و نیز مخاطبان آثار و افکار عماد افروغ به شمار میرود.
این کتاب چهار گفتار دارد:«امکان تحلیلهای دینی و فرادینی از عاشورا ویژگیهای آن»، «عزت عاشورایی»، «وجه قیامی عاشورا» و «اخلاق و سیاست متعالیه و تجلی عاشورایی آن».
در بخشی از مقدمه این اثر آمده است: «مُصیبَهً ما اَعْظَمَها وَ اَعْظَمَ رَزِیَّتَها فِی الاِسْلامِ وَ فی جَمیعِ السَّمواتِ وَ الاَرْضِ»، این فراز زیارت عاشورا پرده از مصیبتی بینظیر در اسلام و تمام آسمانها و زمین برمیدارد و همین امر میتواند برانگیزاننده و نقطه عزیمتی برای تأمل و عبرت باشد. وجه مصیبتبار این تراژدی بزرگ میتواند نقطه عزیمتی برای گریه از سر حزن، در لایهای و از سر شوق و حتی تبسم نسبت به این همه عظمت و زیبایی انسانی و تجلیگاه هنرورزی متعالی و اوج یگانگی و اتصال، در لایههای عمیقتر باشد.
و اصولاً چرا گریه؟ چرا انسان میگرید، کجاها میگرید و از سر چه چیز و بر سر چه چیز میگرید؟ گریه از سر درد، گریه از سر غم و اندوه و گریه از سر شادی! و گریه بر امام حسین (ع) از چه نوع گریهای است؟ بدون تردید این حادثه در کنار بلندای عظمت و شکوهاش، ننگ و فاجعهای بزرگ و مصیبتی دردناک و حک شده در تاریخ هستی است و عمق این فاجعه و مصیبت آنقدر جانکاه است که جا دارد از چشمان آدمی به جای اشک خون جاری شود.
و خوشا به حال انسان که میتواند بگرید. اما حتی گریه مصیبتبار و فاجعهای این واقعه را نیز باید شکافت. این گریه خود لایهها دارد، یک لایه آن همین اتفاق غمانگیز است. شهادت حسین و یارانش، اسارت زنان و کودکان و...
اما یک لایه آن «انسان» است. گریه بر انسان از دو منظر، گریه بر انسانی که آنقدر پست و ذلیل میشود که دست به چنین فاجعهای میزند، و گریه بر آن طرف سکه «انسان». انسانی که آنقدر بزرگ و باشکوه میشود که به تیغ انسانی ذلیل، اما صاحب قدرت گرفتار میآید. و کدام ستودنی است؟ انسانی که مسلط به تیغ و قدرت و مجهز به سلاح دین و حکومت و ایدئولوژی است و یا انسانی که باطنمسلک و حقیقتگرا از لابهلای این تیغها، قدرتها و ایدئولوژیها، خود واقعی و رهایی و کرامت خود را به نمایش میگذارد. اما آیا این گریه، یعنی گریه از روی عظمت و شکوه باید صرفاً از سر حزن و اندوه باشد؟ نمیتواند از سر شوق هم باشد؟!
و درود بر توای حسین! تو افتخارِ هستی، نگین و درِّ درخشان انسانیت و تاریخ بشریتی! بر تو باید مشتاقانه هم گریست! بر تو باید گریهای از سر شادی هم داشت و اینجاست که گریه و شادی، اشک و تبسم به هم میرسند. بر تو باید لبخندی هم زد، لبخندی از سر عظمت، لبخندی به پای شکوه و بزرگی تو، لبخندی غرورآفرین و افتخارآمیز. تو که زیر بار ظلم نرفتی، تو که مصلحتاندیشی نکردی، تو که مصلحتاندیشی دیگران، هر قدر بزرگ، را زیر پای خود له کردی، تو که نشان دادی بر تو چه گذشته است، تو که نشان دادی بابت همین تأخیر در قیام هم بر تو چه گذشته است!
والله اگر محذوریت و معذوریت نداشتی و امام نبودی، با شناختی که از تو و منش تو داریم، همان ابتدا قیام میکردی و منتظر دعوت و بیعت و امثال ذلک نمیشدی! و حیف نبود بزرگی چون تو، اینگونه با مرگ دست و پنجه نرم نکند؟ حیف نبود بزرگی چون تو، این چنین باشکوه و با عظمت به شهادت نرسد؟ حیف نبود برای ما انسانها که تو را و راه تو و نحوه زیستن و نحوه مرگ تو را در اختیار نمیداشتیم؟ حیف نبود تو رمزی برای ما به یادگار نگذاری و حیف نیست که ما این رمزها را بازگشایی نکنیم؟ اما صد افسوس که یا رمزی را نمیگشاییم و یا بد میگشاییم. صد افسوس که یا قدر تو و عظمت تو و حماسه تو را نمیدانیم و یا برده و رمهوار اجازه میدهیم دیگرانی برای ما بگشایند که خود هدف قیام حسین (ع) بودهاند.
امر به معروف و نهی از منکر حسین (ع) در سطح ریز و پیش پا افتاده نبود، حسین (ع) اصولاً مرد ذرهنگر نبود. حسین (ع) کلاننگر بود. حسین (ع) حکومت و قالب محتواسوز و پر مدعای حاکم را نشانه گرفته بود. حسین اهل مصلحت نبود، او سرشت و خمیرمایهاش با حقیقت عجین بود و درود بر توای حسین که چه خوش میدرخشی...
امام حسین (ع) خالق یک اثر هنری بزرگی نیز بود. وقتی حضرت زینب (س) میگوید: «و ما رأیتُ الّا جمیلاً»، بهترین پاسخ برای چیستی هنر و زیبایی عاشورایی است. این عبارت به قیام عاشورا و ابعاد متنوع و لایه لایه آن اشاره دارد. بالاترین فعل زیبا و زیبایی متعالی را میتوان در قیام امام حسین (ع) دید. بالاترین مرتبت هنری و اخلاقی، مرتبت یگانگی و اتصال با خدا و عبودیت و فاعلیت نفس و مرتبت جود و احسان آدمی است که یکی از مظاهر و تجلیات شکوهمندش بدون تردید امام حسین است.
عاشورا بالاترین مرتبت اخلاقی و مرتبت هنرورزی است. هنرورزی امام حسین (ع) در اخلاق کریمانه و محسنانه و عمل عزیزانه و ایثار جان، و نشأت گرفته از بالاترین حد فعلیت نفس، یعنی فعل شدن و رسیدن به مقامی سرشار از جود و وجود است. عاشورا اثر هنری متعالی به لحاظ ماهوی و هستیشناختی و حتی صورت است. یک حقیقت وجودی زیباست و با جوهر عالم و لایههای رمزآلود آن گره خورده است. حضرت زینب (س) خود مراتب منِ خلاق و خیالورز متعالی را طی کرده بود و الا مُدرِک زیبایی عاشورا نمیشد. ضمن اینکه او بخشی از وجود متعالی و خلاق است و میتواند وجود زیبا را زیباتر ببیند و بسازد.
کجا میتوان از اخلاق حسّیه و شهویه و دنیّه جدا شد، اخلاق متعادله مبتنی بر عدالت فردی و معطوف به اصل طلایی اخلاق را پشت سر گذاشت و به اخلاق متعالیه مبتنی بر ایثار و کرامت و عزت رسید و شاهد مثالی بهتر از عاشورا و حماسه تراژیک آن پیدا کرد؟ کجا میتوان شاهد این تراژدی عظیم بود؟ و کجا بهتر از عاشورا میتوان فاجعه و زیبایی هر دو را یک جا دید؟ و کدام ذهن سادهاندیش غیر دیالکتیک قادر به فهم این آمیزش مصیبت و جمال خواهد بود؟
یادآور می شود، عماد افروغ (زاده ۱۳۳۵ در شیراز- درگذشته 25 فروردین 1402) نویسنده، جامعهشناس و سیاستمدار و فعالی فرهنگی اجتماعی بوده است. وی در دانشگاه های مختلفی تدریس کرده و آثار مختلفی نگاشته است.