کد مطلب: ۳۶۸۱۲۶ | تاريخ: ۱۴۰۳/۹/۲۰ | ساعت: ۲۲ : ۱۴
به گزارش جهانی پرس، محمدرضا تنها، خواننده ای است که در زمینه موسیقی آوازی فعالیت دارد و با تجربیاتی که آمیزه کسوتش شده، عنوان یکی از خوبان عرصه آواز ایرانی را با خود یدک میکشد. خوب میخواند، اما شرایط را خوب و مطلوب نمیداند. استادان بزرگی به وی آموزش دادهاند که از آن میان میتوان به استادان ایرج خواجه امیری و گلپا نام برد. پدرو عموی وی نیز حق استادی به گردنش دارند. موسیقی را از تعزیهخوانی شروع کرده و اکنون میراث دار استادان خود در زمینه موسیقی آوازی است. همچنان عاشق موسیقی سبک «گلها» ست و این موسیقی را اوج موسیقی ایرانی میداند.
صحبت های وی را می خوانید:
به عنوان خواننده ای که هم پیشکسوت است و هم در زمینه موسیقی آوازی فعالیت دارد، طی این سالها با چه محدودیت های همراه بوده اید ؟
موسیقی ما یک مدل نیست؛ من موسیقی کشورمان را به مشابه یکدرخت می دانم که در حال حاضر هر کدام از اساتید موسیقی که زیر خاک هستند هر کدام از آنها؛ شاخه ای از موسیقی را تشکیل داده اند.
موسیقی ما برای یک سبک و یک نفر ساخته نشده است. هر هنری و مخصوصا موسیقی با محدودیتهای بسیاری همراه بوده است و در این بین قشر خواننده با بیشترین محدودیت ها مواجه شده است. به عنوان یک خواننده همواره این محدودیت ها را شاهد بوده ام و سعی کرده ام با آنها روبرو شده واز میان برشان دارم.
شاگرد استادان بزرگی چون ایرج خواجه امیری و اکبر گلپایگانی بودن، چه مزایایی برای شما در جایگاه خواننده داشته است؟
شاگردی در معیت این اساتید صرفا یادگیری آواز نبوده است. بلکه انسانیت را از زندگی این دوعزیز یاد بگیریم و لمس کنیم. من به استادانم با این دیده می نگرم و سعی کرده ام علاوه بر یادگیری هنرشان، درسهای بزرگ زندگی وانسانیت بگیرم.
در زمانه ای که سرعت در همه چیز و حتی در هنر اولویت است، ردیف خوانی و آواز چه جایگاهی دارد؟
ردیف به قول اساتید؛ یک وسیله است. امروزه خلاقیت از بین رفته و موسیقی به این وضعیت رسیده است.
خلاقیت در آواز و موسیقی ما از بین رفته است؛ نوع سبک ها طوری شده که تکراری است. بنابراین فکر می کنم در بین جوانان امروزی این موسیقی جایگاه مشخصی ندارد.
فکر می کنید موسیقی سنتی ایران آیا با ریتم این روزها پیش می رود؟ یا ساز خودش را می زند، چرا؟
متاسفانه نه! هر موسیقی و هر سبک و گونه ای ساز خودش را می زند. البته که موسیقی سنتی ما همیشه و در هر برهه ای درجا زده است و به قولی می توان کفت که مرده است.
همیشه از موسیقی سنتی و آواز ایرانی به عنوان موسیقی فاخر یاد شده است، این عنوان همچنان شایسته آنچه امروزه از جوانترها می شنویم، هست ؟
همانطور که گفتم متاسفانه در بین جوانان این روزها این موسیقی از جایگاه مناسب و درخوری برخوردار نیست. کسی قدراستادان این عرصه را نمی داند و به جای آن شاهد استقبال از انواع موسیقی بی هویت هستیم.
جوان ها به شدت در هر سنی با موسیقی اصیل ایرانی و سنتی بیگانه شدند؛ به خاطر اینکه به این موسیقی ضربه وارد شد و تلاش کردند تا این قالب از موسیقی را از بین ببرند.
به عنوان شاگرد دو استاد بزرگ، آیا ادامه دهنده سبک این عزیزان هستید یا امضای شخصی خود را نیز لحاظ کرده اید؟
به عنوان شاگردان این دو استاد عزیز ما وظیفه مان این است که این دو سبک را زنده نگه داریم..
بر اساس تجربه ای که از این دو عزیز کسب کرده ام باید بگویم که متاسفانه امروزه همه یک سبک می خوانند. من بارها گفته ام که سعی کرده ام متفاوت بخوانم و امضای خود را پای کارهایم داشته باشم.
امید که موفق شده باشم.
علت اینکه موسیقی سنتی با اقبال چندانی از سمت نسل جوان مواجه نشده است، چیست؟
این موضوع به تک محصولی بودن موسیقی ما باز می گردد و نشان ندادن موسیقی اصیل در رادیو و تلویزیون،مارکت بودن موسیقی و تکراری بودن آثار باعث وضعیت بغرنج موسیقی شده است.
برای آن دسته از هنرجویان آواز که به سمت این موسیقی گرایش دارند، چه توصیه و پیشنهادی دارید؟
اینکه میراث دار بزرگان عرصه موسیقی و پرچمدارشان باشند. کارهای خوب از استادان خوب گوش کنند و جا پای آنها بگذارند. در این میان به هیچ مانعی توجه نکنند و راه خود را در پیش گرفته و ادامه دهند. این رمز موفقیت آنهاست.
آواز ایرانی به لحاظ آمیختگی با شعر ارزش و اعتبار خاصی نزد مردم دارد.شما در مقام خواننده ای آشنا به ادب و فنون ادبی، چه رابطه ای بین موسیقی و شعر قائلید و چه شعری از نظر شما برای چنین موسیقی ای درخور و مناسب است؟
واقعا باعث تاسف است که تمام خلاقیت ما درموسیقی و کلام از بین رفته است. موسیقی ایران در هر برهه آمیختگی عجیب و نزدیکی با شعر داشته است. شعر خوب در زمانه های مختلف بیش از امروز در دسترس بوده است. متاسفانه امروزه شعر معاصر خوب در دسترس نیست . هرچه هم شعر خوب هست از اشعار شاعران کلاسیک و قدیمی است.