۱۴۰۲/۵/۳۱ - ۱۲ : ۳۳
عفاف اخلاقی یا حجاب شرعی؛ تمایزها و تفاوت ها
عفاف اخلاقی یا حجاب شرعی؛ تمایزها و تفاوت ها
وقتی حجاب را نه بهعنوان ارزشی اخلاقی، بلکه بهعنوان حکمی شرعی در نظر بگیریم، دیگر نمیتوانیم آن را از ایمان شخصی و دقتهای احکام تعبدی جدا کنیم. چرا که در این فرض حتی پیدا شدن چند تار مو تعبد کسانی که واجب بودن پوشاندنش را پذیرفتهاند خدشهدار میکند و اگر کسی بگوید با این مقدار، به عفت شخص یا جامعه لطمهای وارد نمیشود، به او خواهیم گفت: پایبندی به فرمان خدا در گرو رعایت دقیق مرزهای آن است. اما وقتی حجاب را بهعنوان رفتاری اخلاقی برای حفظ عفاف در نظر بگیریم، دیگر منتظر مقرراتی شرعی در این زمینه نمیمانیم و پوششی را که عرف و فرهنگ هر جامعه بهعنوان حداقل لازم برای این منظور ضروری بشمارد ملاک قرار خواهیم داد.
مشکل اصلی در موضوع حجاب با خلط میان این دو مفهوم پدید آمده است. یعنی بسیاری از متدینان، برداشت خودشان از حدود شرعی حجاب را بهعنوان ملاک عفاف اخلاقی در نظر میگیرند و با انگیزهای اجتماعی اصرار دارند آن را به دیگران تحمیل کنند. این در حالی است که با نگاهی انسانی و بروندینی، هیچ انسانی این حدود را ملاک عفاف نمیداند و کسی که آن را رعایت نکرده باشد بیعفت نمینامد. اینجاست که مقاومت و انگیزهٔ مبارزه با حجاب شرعی شکل میگیرد و حتی این مبارزه در نگاه بسیاری از آنان، رفتاری اخلاقی و حرکتی لازم برای حفظ کرامت انسانی تلقی میشود.
برای اینکه معتقدان به حجاب اجباری درک بهتری از نگاه و احساس این گروه از مخالفان داشته باشند، کافی است تفاوت نگاه خودشان با کسانی که به حجابی پوشیدهتر اعتقاد دارند را در نظر آورند. مثلاً کسانی که پوشیدن روسری را برای حفظ عفاف ضروری میدانند وقتی با معتقدان به وجوب چادر مواجه میشوند و این گروه وقتی در برابر کسانی که پوشیدن روبنده را هم شرط عفاف میشمرند قرار میگیرند چه احساسی پیدا میکنند؟ طبیعی است که آنها نیز الزام به این مقدار پوشش را افراط و نوعی تحمیل بهشمار میآورند. احساس کسانی که پوشیدن لباسی متعارف را برای حفظ عفاف کافی میدانند نیز نسبت به روسری اجباری دقیقاً همینگونه است.
در این شرایط آیا بهتر نیست بهجای اینکه احکامی خاص را ملاک عفاف اعلام کنیم و بر نفرت کسانی که این اصرار را تحمیلی بیمنطق میدانند بیفزاییم، حکم صیانتبخش حجاب را وظیفهای دینی برای کسانی بدانیم که حقانیت این برداشت از شریعت را پذیرفتهاند؟ و بهجای الزام معتقدان به شرایع دیگر یا برداشتهایی متفاوت از دین به رفتاری که خوبی آن را درک نمیکنند، آنها را به همان عفاف اخلاقی و مطالعه دربارهٔ حقانیت دین و شریعت برگزیده تشویق کنیم؟