۱۴۰۳/۳/۲۲ - ۱۷ : ۲۱

نقش تئاتر در تعلیم و تربیت تشریح شد

نقش تئاتر در تعلیم و تربیت تشریح شد

به گزارش جهانی پرس، داود حسنلو- بر اساس سخن ناشر، این کتاب با توجه به ویژگی منحصر به‌ فرد تئاتر یعنی زنده بودن و ظرفیت بی‌پایانش، قابلیت اجرا در هر شرایط، با هرگونه امکانات و هر تعداد از مخاطب و هنرمند از تداوم اجرای تئاتر در عرصه مدرن سخن گفته است.
نویسنده در این اثر به یکی از ویژگی‌های شاخص تئاتر که وجه تعلیمی و آموزشی آن است، اشاره داشته و این نکته را یادآور شده که هنر نمایش می‌تواند بستری برای تعلیم و تربیت و ابزار آموزشی باشد. ریچارد مورس در این کتاب به ظرفیت‌های هنر تئاتر پرداخته و به مخاطب خود می‌گوید اینکه تئاتر بتواند علاوه بر کارکرد هنری و زیباشناختی و پرداختن به موضوعاتی جهان‌ شمول و انسانی، در عرصۀ تعلیم و آموزش نیز نقش ایفا کند، قابلیت بی‌نظیر و انعطاف فوق‌العادۀ این قالب هنری را نشان می‌دهد. در واقع تئاترتعلیمی به عنوان یک اثر شفابخش و ابزاری برای یادگیری در نظر گرفته شده که هر کسی به شیوه خود از آن به عنوان روش آموزش و یا درمان استفاده می‌کند. در این شیوه به جنبه‌های هنری و زیبایی‌شناسی در تئاتر توجه نمی‌شود و صرفا وجه آموزشی آن مورد توجه قرار می‌گیرد.
کتاب «تئاتر و نقش شفابخش آن در تعلیم و تربیت» همچنین این نکته را مطرح کرده که  تأثیر تئاتر در بالا بردن روحیه‌ دانش‌آموزان بسیار زیاد است و این هنر می‌تواند محیط کلاس را به مکانی شادتر تبدیل کند و احساس شور و شادی دانش‌آموزان را ارتقا دهد تا عملکردشان در کلاس  بالا رود.
بریده‌ای از کتاب تئاتر و نقش شفابخش آن در تعلیم و تربیت
آیرا: او نیز مثل بیشتر بچه‌های محله وقتی به مدرسۀ دولتی رفت نمی‌توانست انگلیسی حرف بزند؛ لوسیا حتی رفتار خوبی هم نداشت. این دختر در حالیکه بزرگ‌تر می‌شد از دست بچه‌های دیگر عصبانی بود و همیشه با همه می‌جنگید و دعوا داشت. لوسیا: حتی یک شب خواب راحت نداشتم. با این تصور به مدرسه می‌رفتم: مادرم را می‌دیدم که کتک می‌خورد و به طرف دیوار پرتاب می‌شود و فکر کنم همین‌ها باعث شد بچه‌ای خشن بار بیایم... می‌دانید، دیدن اینکه بچه‌های دیگر خوشحال‌اند... مرا ناراحت می‌کرد... چرا من نباید شاد باشم؟... چرا من مثل آن‌ها نمی‌توانم زندگی کنم؟... چرا؟... چرا این‌قدر مشکل هست؟... من واقعاً بد بودم. با معلم‌هایم خیلی بد بودم... اگر معلم حتی می‌گفت: لوسیا باید ساکت باشی! یا چیزی شبیه این، آن ‌را نوعی حمله به حساب می‌آوردم. من تنها در یک چیز خوب بودم؛ اگر آن‌ها قصد حمله به من داشتند، اول من حمله می‌کردم... گاهی اوقات صندلی‌ها را پرت می‌کردم... هرچه اسمش را بگذارید... از وقتی دختر کوچکی بودم و بزرگ‌تر می‌شدم هرگز، هرگز یک روز خوب نداشتم... می‌فهمید چه می‌گویم؟... هرگز چیزی مشابه آن نداشتم... می‌دانید... امروز همه‌ چیز آرام است... امروز خوب است... دیگر نمی‌شنوی که یکی از دوستانت مرده است... دیگر نمی‌شنوی که کسی در خانه مامان را کتک می‌زند. دیگر نمی‌شنوی... پس همه‌چیز خوب است... چیزی که... به آن رسیده‌ام جهانی متفاوت است. آیرا: یک گروه تئاتری وارد محلۀ لوسیا در «کازا آتزلانِ پیلتزین» شد محله‌ای در حومۀ شیکاگو و او شروع به کار با کارگردان گروه مید پالیدوفسکی کرد. لوسیا می‌گوید هرگز بچه‌هایی مثل آن گروه را ندیده بود. بچه‌ها قوی و مستقل بودند اما جزو گانگسترها نبودند. البته در ابتدا آن‌ها را نمی‌فهمید، فقط روش همکاری و حرف زدن آن‌ها با همدیگر را نگاه می‌کرد. سعی می‌کرد بفهمد چرا آن‌طور رفتار می‌کنند. چرا همیشه شاد هستند؟
کتاب «تئاتر و نقش شفابخش آن در تعلیم و تربیت» در قالب 312 صفحه وارد بازار کتاب شده است.