به گزارش جهانی پرس از اداره کل روابط عمومی و امور بینالملل کانون، در این نشست کوروش پارسانژاد مدیر مرکز تجربیات هنری و ایدههای نو کانون، شاپور حاتمی ناظر ارشد هنری انتشارات کانون و اکبر نیکانپور ناظر هنری انتشارات کانون حضور یافتند.
تصویرسازی خوب متن خوب میخواهد
اکبر نیکانپور هنرمند و استاد برجسته تصویرسازی در ابتدای این نشست با تعریف تصویرسازی گفت: کوتاه و مختصر تصویرسازی یعنی خیالپردازی، تصویرسازی به شکل مستقل یک هنر است که باید ساختارمند و براساس احساس پیش برود. در حال حاضر رشته تصویرسازی در دانشگاه مقاطع مختلفی دارد و فارغالتحصیلان پس از تحصیل باید کار کنند و کسب تجربه داشته باشند.
او ادامه داد: ما مربیان خوبی در زمان خودمان داشتیم و شاگرد استاد ممیز بودیم. بعد از آن وارد مطبوعات شدیم در کیهان بچهها، روزنامه آفتابگردان و ... کار کردیم و کسب تجربه کردیم. از سال ۱۳۶۵ کانون بار دیگر ما را دعوت کرد و شروع به تصویرسازی کردیم. مطبوعات اهمیت فراوانی در شکلگیری شخصیت کاری و حرفهای شما دارد چرا که شما را بسیار پر و با تجربه میکند. نویسندگان، شاعران، تصویرگران از کانون به مطبوعات راه یافتند، چرا که مطبوعات بسیار حائز اهمیت است. در آن دوران بهخاطر پشت کاری که دوستان داشتند نتایج خوبی به دست آوردیم و در دهه ۷۰ کانون بسیار خوش درخشید.
نیکانپور افزود: متاسفانه در کانون تداومی ایجاد نشد و پراکندگی پررنگ شد. الان که در دانشگاه تدریس میکنیم میبینیم که هیچ تعریفی در این حوزه وجود ندارد. دانشجویانی که اهل پژوهش و گفتوگو هستند وارد فضای کاری نشدهاند و آنهایی هم که کار عملی میکنند اغلب اهل مطالعه نیستند. ما در زمان دانشجویی متوجه این شدیم که کار عملی در کنار تحقیق و پژوهش است که جان میگیرد. طراحی تخصصی در این چند دهه هنوز جا نیفتاده است و در دانشگاه نیز به همین شکل است. شما وقتی میخواهید طراحی کنید باید ساختارمند باشد.
این هنرمند تصویرگر با بیان این که دورههای اوج کانون این ساختارمندی پراکنده وجود داشت و در دهه ۸۰ بسیاری از جوایز بینالمللی را از آن خود کردیم، توضیح داد: کانون در بخشهایی کوتاهی کرد و این کوتاهی ادامه یافت. البته که همانطور که گفتم دوران طلایی هم داشت و ما از استادانی همچون علی اکبر صادقی، فرشید مثقالی ، زرین کلک و ... بسیار آموختیم. در دورانی که ما وارد کانون شدیم همراه بود با اوج و فرود و این مسئله همچنان ادامه یافته است. شما باید یک متن خوب داشته باشید که زبان جهانی داشته باشد و بتوانید برای آن یک تصویرسازی خوب داشته باشید.
تصویرگری کانون منحصر بهفرد بود
کوروش پارسانژاد مدیر مرکز تجربیات هنری و ایدههای نو کانون، نیز در این نشست درباره تجربه کار در مطبوعات بیان کرد: من گپ و گفتی با مرحوم ممیز داشتم. او میگفت طراحان که در مطبوعات سابقه کار طولانی دارند، بسیار طراحان موفقتری خواهند شد نسبت به طراحانی که تجربه کار در این فضا را ندارند. چرا که خصلت مطبوعات این است که در یک برهه زمانی کوتاه باید حجم بالایی از مطالب با بهترین کیفیت در آن تولید شود و این باعث میشود تا ذهن طراحان صیقل خورده شود و در کتاب میتوانند بهتر به ایدهیابی برسند.
مدیر سابق بخش گرافیک کانون درباره تصویرگری در کانون توضیح داد: دهه ۴۰ دههای است که هنر ایران در شاخههای مختلف پوستاندازی کرد، امروزی و معاصر شد و به سمت جهانی شدن پیش رفت. موسسات مختلفی شکل گرفت و آثار موفق بسیاری تولید شد. در همان سالها انتشارات فرانکلین در ایران شکل گرفت و مصورسازی کتابهای درسی در آن زمان ایجاد شد. پس از آن کانون پرورش فکری بهوجود آمد، سینمای نوین و ترانههای نوین ایران شکل گرفت. تئاتر توسط هنرمندان شکل تازهای پیدا کرد و نقاشان ایرانی با مدیوم جهانی و خصوصیتهای ایرانی مکاتبی مانند مکتب سقاخانه را شکل دادند. در کانون پرورش فکری هنرمندانی جوان وارد شدند و دور هم به تاثیر از اتفاقات مشابه هنری در کشورهای دیگر که مورد مطالعه و پژوهش آنها قرار میگرفت شروع به خلق آثاری کردند که بیشتر تحت تاثیر هنر اروپای شرقی بود.
این هنرمند تصویرگر ادامه داد: به دلیل انسجامی که در هسته اول مرکز گرافیکی کانون وجود داشت و هنرمندانی که ساکن آن بودند، در کنار همکاری مستمر با کانون، کتابها بعد از سالها رنگ و بوی خاصی یافتند و دارای شیوه مخصوص به خود شدند.
او گفت: کانون بهوجود آورنده تصویرسازی با زبان امروزی بود و پیشرو، نگاه آن زمان کانون دور از نگاه بازاری بود و همین عوامل باعث شدند تا آثار، مخاطب را به فکر فرو برده و در نتیجه با اثری که میبیند درگیر شود. در واقع کانون تبدیل به یک موسسه مهم شد که هنوز هم مرغک آن مورد توجه همه حتی مردم عادی نیز هست.
پارسانژاد با بیان این نکته که استمرار کار تصویرگرها اهمیت دارد، تاکید کرد: اگر فرشید مثقالی ۳۰ کتاب مصور کار کرده باشد، حداقل بیش از ۲۰ اثر آن متعلق به کانون بوده است و بدون نوشتن مانیفست، در مرور زمان صاحب سبک و شیوهای روشمند شد. به تدریج این انسجام کاهش یافت. کمیت بالا رفت و آزمون و خطا بیشتر شد اما در پی آن کیفیت به اندازه کمیت در دورههایی حفظ نشد و تا سالها کانون آن هسته مرکزی که باید گروهی در یک فضای مشترک نفس بکشند و کار کنند و تجربه کنند را کمتر به خود دید و این در بخش تصویرگری بیشتر بود.
این تصویرگر ادامه داد: در زمانی که در کانون مسئولیت داشتم تلاش کردم انسجامی وجود داشته باشد اما متاسفانه برخی نگاهها این اجازه را نداد. به طور مثال اگر شما با یک تصویرگر دو سه کار انجام میدادید انگ رفیقبازی به شما زده میشد. من کوشش کردم کتاب به عنوان یک کلیت و بستهبندی که شامل جلد، صفحات داخلی به غیر از محتوای نوشتاری است، شکل کتاب و طراحی آن قابل تامل و تفکر باشد. در ادامه مسیری که استادان و بزرگان من در کانون آغاز کرده بودند گام بردارم و اتفاقات خوبی هم افتاد اما آنچه که مدنظر من بود به طور کامل شکل نگرفت.
مدیریت تصویرگری نیازمند چهارچوب است
شاپور حاتمی ناظر ارشد هنری انتشارات کانون نیز در این نشست در پاسخ به این سوال که چرا کتابهای کانون در این سالها کمتر حائز دریافت جایزه شدهاند، گفت: در دورهای افراد ذره ذره وارد کانون میشدند چرا که غول بزرگی به عنوان کانون وجود داشت که وارد شدن به آن کار راحتی نبود، اما الان جریان برعکس شده است. متاسفانه ما دائما در حال تغییر مدیران هستیم و نگاه یکپارچه از میان برداشته شد و هرکسی که وارد میشود سلیقه خود را تحمیل میکند. در حالی که باید کار به نحوی پیش برود که هرکسی که آمد نتواند این جریان را برهم بزند و باید براساس همان چارچوب مدیریت کند.
او ادامه داد: ما در این سالها شاهد آثاری بودیم که در حد کانون نبودند و نیستند. از سوی دیگر کانون به روز نشد. فرق تصویرسازی با نقاشی این است که در نقاشی شما خودتان هستید که خلق میکنید، حال کسی با اثر شما ارتباط برقرار میکند و آن را از شما خریداری میکند. اما در تصویرسازی سفارش مطرح است و شما باید همسو با آن باشید. تجربه نشان داده جاهایی موفق بودهاند که مدیران آن گرافیست بودند و نسبت به کاری که انجام میدادند اشراف داشتند. وقتی این هماهنگی وجود نداشته باشد قاعدتا آثاری که خلق میشوند درخشان نخواهند بود و از بین میروند. تا زمانی که این اتفاق نیفتد، کانون نمیتواند به جایگاه خود بازگردد.
به جوانان تصویرگر بها دهیم
نیکانپور نیز در ادامه گفت: ما دهه طلایی را دیدیم اما نباید در گذشته بمانیم. کودکان زیاد شدند، نشر افزایش پیدا کرد و باید در نظر داشت که کانون یک کار گروهی است که نقش بسیار مهمی در پرورش کودکان دارد. جالب است بدانید که زمانی ایران را با کانون میشناختند. اما پراکندگی که ایجاد شد این توازن را برهم زد. الان یک نگاه منطقهای داریم و درگیر کارهای اداری خودمان هستیم. ما باید به جوانان هم بها بدهیم و از آنها دعوت کنیم تا مشغول بهکار شوند و کسب تجربه کنند و در کنار پیشکسوتان قرار بگیرند.
مرکز گرافیک کانون را احیا کنید
پارسانژاد نیز اظهار کرد: کانون نیازمند یک مرکز گرافیک در حد اداره کل است تا برروی تمام بخشها نظارت داشته باشد. یعنی یک مدیرهنری ارشد و حداقل دو مدیرهنری دیگر داشته باشد تا تمام کارهای گرافیکی کانون از چاپ کتاب تا کارهای دیگر را زیرنظر داشته باشد و خروجی متناسب و یکسانی ارائه دهد و سبک و سیاقی مختص به کانون ایجاد شود. کانون باید در طی این ۶۰ سال که از عمرش گذشته است، تبدیل به یک مکتب میشد اما تغییرات پی در پی مدیریتی در کانون این مشکلات را بوجود آورده است.
او بیان کرد: اقای علامتی در طی ۱۳ سال گذشته پنجمین مدیری است که بر مسند نشسته است و این آسیبزاست، چرا که کانون باید دارای یک مدیریت ثابت باشد. امیدوارم این مدیریت پابرجا بماند چرا که هربار با تغییر مدیرکل، مدیران میانی و صف نیز تغییر میکنند و باز همه چیز از اول شروع میشود. الان اقای علامتی، داستان کانون را دریافته است و به جزییات اشراف پیدا کرده است. از سوی دیگر واحد گرافیک نیازمند یک فضایی است تا بتواند آتلیه داشته باشد، طراحان و تصویرگران را ببیند ولی امروز این واحدی که تاریخچهای بهعمر کانون برای خود داشت به یک اتاق در انتهای یک سالن تبدیل شده است.
تشکیل بانک اطلاعات تصویرگران سراسر کشور
حاتمی نیز بیان کرد: کانون اتمسفری داشت که امروز دیگر ندارد. باید این حال و هوا را به کانون بازگرداند. ما هیچ وقت به نام کانون توجه نکردیم که چرا به آن سازمان یا اداره نگفتند، بلکه کانون گفتند. این کلمه بار عجیبی دارد چرا که ما همیشه کانون و سرریز بودیم و امروز دیگر اینگونه نیست. کانون باید به عنوان خود توجه داشته باشد و از حالت اداره بودن خارج شود.
او درباره فعالیت تصویرگران از شهرستانها در کانون نیز توضیح داد: ما تلاش کردیم بانک اطلاعاتی از بچههای تصویرساز داشته باشیم و کارهایشان را برای ما ارسال کنند تا بتوانیم از آنها دعوت کنیم. اطلاعات بررسی و سفارشهایی به آنها داده شده است، اما به یک بانک اطلاعاتی کامل نرسیدهایم. تصویرگر باید خودش را معرفی و کسب تجربه کند.
نیکانپورنیز در پایان بیان کرد: ما هم دلمان میخواهد، کانون به روزهای اوج خود بازگردد. ضمن این که امروز روزگار زندگی دیجیتال است و ماشینهای دیجیتالی بچهها را با خود میبلعند. امروز باید همسو بود و کار را پیش برد.
نشست هماندیشی کتابخانه مرجع کانون پرورش فکری با موضوع «طراحی و تصویرگری کتابهای کودک و نوجوان در انتشارات کانون» صبح روز ۱۵ مرداد ۱۴۰۳ در کتابخانه مرجع کانون برگزار شد.