۱۴۰۳/۷/۲۴ - ۲۳ : ۲۱

نامه استاد تمام فلسفه تعلیم و تربیت دانشگاه تهران به رئیس جمهور

نامه استاد تمام فلسفه تعلیم و تربیت دانشگاه تهران به رئیس جمهور

به نام خدا
سخنی با رئیس جمهور محترم:
در باب نسبت علم و دین

انتخاب جناب دکتر پزشکیان به عنوان رئیس جمهور، آغاز و پایان مبارکی است؛ آغازی بر گشودن دریچه های حکمت در حکمرانی و پایانی بر فرقه گرایی و هوسرانی. رویکرد تخصص گرایی در هیأت دولت و مدارا گرایی در قامت ملت، نوید سربرآوردن جوانه های تازه ای از شاخه های خشکیده ای است که امید از آنها بریده شده بود.
 رئیس جمهور محترم در نخستین سخن خویش با مردم، همچنان بر گشودن افق های پیش رو اصرار ورزیدند و بار دیگر امیدها را برانگیختند. اما رگه ای در سخنان ایشان بود که نگران کننده می نمود. خوب است از همین آغاز حرکت، باب نقادی سازنده را گشوده نگاه داریم تا از لغزش های ناخواسته و آسیب های آن ها در امان باشیم.
 نکته نگران کننده مورد نظر، در خصوص نسبت علم و دین است؛ رابطه ای که دیری است در دیار ما، به گونه های مختلف، مورد بدفهمی قرار گرفته است. یکی از این گونه ها که آن را دیدگاه دائره المعارفی نامیده ام، حاکی از آن است که دین اسلام، بنا به جامعیتی که دارد، خود حاوی علوم مختلف است و بر این اساس، کوشش های بسیاری صورت گرفت برای برکشیدن پاره های علوم از جای جای متون دینی و به هم بافتن آنها و بنا کردن ساختارهای مختلف علمی همچون مدیریت اسلامی، روان شناسی اسلامی و نظیر آنها؛ کوشش هایی که البته نافرجام بوده اند.
رگه ای از سخنان رئیس جمهور محترم که این گرایش را تداعی می کرد، با اشاره به سخنی است که به حضرت علی (ع) منسوب کردند: رَحِمَ الله أمرا عرف نفسه و عَلِمَ من أین و فی أین و إلی أین. (خدا رحمت کند کسی را که خود را بشناسد و بداند که از کجا آمده، کجا هست و کجا می رود). ایشان با اشاره به این سخن، اظهار کردند: «کل حرف های مدیریتی که تو این کتابها می نویسند، چیزی بالاتر از این نیست، فقط اینها آمدند جزئی ترش کردند و قابل مدیریتی و اجرایی تر». در موضع دیگری نیز با اشاره به این که دیدگاه های ایشان از توصیه های حضرت علی (ع) سرچشمه گرفته، بیان می کنند: «توصیه های ایشان شاید خیلی جاها حتی بالاتر از این حرف هایی است که ما حتی از نظر علمی از آنها برداشت می کنیم.»
 دغدغه دینی رئیس جمهور محترم، که به جای خود نیکوست، ایجاب می کند که در ترسیم نسبت علم و دین، موشکاف و دقیق باشیم و سهم هر یک را در تلاش بشری مشخص کنیم. ستایش سخنان پیشوایان دینی، باید محدود به سهم معینی باشد که دین در علم ورزی دارد و هرگز نباید این انتظار را ایجاد کند که می توان همه اجزای پیکره یک علم را از این سخنان طلب کرد.  برای مثال، هم اکنون، ایشان، با عنوان رئیس جمهور، به جایگاهی تکیه زده اند که در پرتو خردمندی معاصر بشری، جهت مهار زدن به استبداد رأی حاکمان، تنها به منزله یکی از قوای چندگانه حکمرانی (قوه مجریه) شناخته شده است. این نکتۀ بسیار مهم، در عصر امام علی (ع) نه شناخته شده بود و نه شاید، به سبب بسیط بودن جامعه آن زمان، وجود آن ضروری می نمود. بنابراین، نمی توان انتظار داشت که همه عناصر لازم اداره جامعه پیچیده و متفاوت امروز از نامه امام علی (ع) به مالک اشتر قابل استخراج باشد، هر چند این نامه در زمان خود، بسیار مناسب بوده و بخش هایی از آن در زمان ما نیز زنده و ثمربخش است.
 در سخنی مجمل در این مجال، می توان گفت که نسبت علم و دین را باید در پیکر کوهی فهم نمود که بر قله آن، برف آرمان های غایی، ثابت و بی زوال مستقرند و دین در خصوص این آرمان های غایی، سخنان استوار و پایدار دارد؛ آرمان هایی همچون عدالت و احسان در روابط بشری که مکمل یکدیگرند و یکی بدون دیگری نامتوازن خواهد بود. در کمرۀ این کوه، اما، به سبب آتشی که در دل کوه نهان است، تغییر و تحولی در کار است. در اینجا آرمان های میانی قرار دارند که با تحول علمی و فکری بشر، نو به نو از راه می رسند و بنابراین، در معرض تغییر و تحول نسبی اند. آرمان های معاصری مانند دموکراسی، تفکیک قوا و آزادی بیان، که در گذشته ظهور نداشتند، از این نمونه اند و موارد دیگری نیز در آینده از راه خواهند رسید. سرانجام، در دامنه این کوه، طوفانی برپاست که تغییر و تحول پیوسته را در این عرصه موجب می شود. در این جایگاه، شیوه ها و روش های اجرایی قرار دارند که در تحول مدامند و در روزگار کنونی، به سبب تحولات فناورانه، حتی با معیار روزآمدی شناخته می شوند.
بر این اساس، انتظار بجایی نیست که بخواهیم از الگوی کامل مدیریت اسلامی، روان شناسی تام و تمام اسلامی، جامعه شناسی تمام عیار اسلامی و نظایر آنها سخن بگوییم. آری، می توان از برخی مفاهیم بنیادی (مستقر در قله کوه) که در اندیشه اسلامی وجود دارند الهام گرفت و راه و رسمی را در این عرصه های علمی گشود، بدون آن که قرار باشد همه اجزای پیکره یک علم، از متون اسلامی استخراج شوند یا ویژگی تجربی علوم، به تلاشی یکسره نقلی کاهش یابد. هر چند آرمان های غایی می توانند تأثیری سلبی در نفی برخی آرمان های میانی یا روش های اجرایی ناهماهنگ با آرمان های غایی داشته باشند، اما از جهت ایجابی، روش های اجرایی و حتی آرمان های میانی، پویا هستند و پا به پای تجربه های بشری تحول می یابند و نمی توان آرمان های میانی یا روش ها را محدود به زمانی خاص در گذشته نمود.
امید می رود که دغدغه همزمان دینی و علمی رئیس جمهور محترم، همراه با مرزشناسی دقیق در خصوص نسبت علم و دین پیش رود و بتوانیم از ثمرات هر دو قلمرو، در بالندگی کشور بهره مند شویم.
         
 خسرو باقری
استاد دانشکده روان شناسی و علوم تربیتی دانشگاه تهران
بیست و دوم مهرماه 1403